سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طرفدارای احسان علیخانی بخوانند

بیوگرافی احسان علیخانی

احسان علیخانی متولد 15 آبان 1358 در تهران است و ساکن خیابان هروی است ، فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه تهران است ، 2 خواهر و یک برادر دارد و خودش فرزند آخر خانواده است ، مادرش پرستار بازنشسته است و به گفته خودش بهترین دوستش است ، با دیدن اجرای جواد یحیوی به کار اجرا علاقه مند شده ، اولین برنامه زنده اش در سال 1380 بوده ، او اجراهایی مانند صبح آمد و ماه عسل و.. را برعهده داشته است

line احسان علیخانی

مصاحبه جالب و خواندنی با احسان علیخانی

از بچگی همین اندازه حاضر جواب بودید؟

بله، خیلی پررو بودم. شاید اگر درسخوان نبودم، بارها از مدرسه اخراجم می‌کردند.

از نظر اخلاقی به چه کسی در خانواده شباهت دارید؟

پسر کو ندارد نشان از پدر؛ هر حرکتی که انجام می‌دهم مادرم این نکته را به من یادآوری می‌کند که بسیار از نظر ژنتیکی و رفتاری شبیه پدرم هستم.

مهم‌ترین ویژگی احسان علیخانی…؟

اعتماد به نفس بالا در وهله اول و حاضر جوابی.

اعتماد به نفس تا کجا؟

تا حدی که تبدیل به غرور نشود، هر چند مرز بسیار باریکی میان غرور، تکبر و اعتماد به نفس وجود دارد، تا جایی که برخی‌ها فکر می‌کنند بدون تخصص و تنها با داشتن این فاکتور می‌توان در هر کاری به موفقیت رسید و من با استفاده به موقع از آن جواب گرفتم، یعنی هر جا که احساس ضعف کردم، آن جای خالی با اعتماد به نفس پر شده است.

اعتماد به نفس بالا، انتقادپذیری را کم نمی‌کند؟

صادقانه می‌گویم، اعتماد به نفسم بیشتر از تخصصم است، اما به شدت هم انتقادپذیر هستم.

چه کسی در خانواده نقش معلم را برایتان ایفا می‌کند؟
مادرم.

مادر…
عاشقش هستم و هر چه دارم مال اوست.

همراه زندگیتان را انتخاب کردید؟ (سوال جزر و مدی…)

بله، همراه زندگی‌ام را انتخاب کردم.

تا چه اندازه برای اسمتون مصداق هستید؟

ترجیح می‌دهم در این زمینه حرفی نزنم، فقط این را بگویم که اسمم را خیلی دوست دارم و عمل کردن به آن را خیلی بیشتر.

پیچیده‌ترین مقوله زندگی شما؟
به طور حتم آینده.

چه تعبیری از آن دارید؟
دوست دارم سفید باشد.

از چه چیز فرار می‌کنید؟
دانشگاه…

قصد ادامه تحصیل ندارید

اتفاقا می‌خواهم برای آزمون کارشناسی ارشد در رشته سینما، شرکت کنم.

زمان تحصیل اهل تقلب کردن هم بودید؟

به جرات می‌توانم بگویم که استاد تقلب رساندن بودم، یعنی شیوه‌هایی برای رساندن تقلب بلدم که فقط شگرد خودم است و هیچکس نمی‌تواند مچم را بگیرد.

در کار اجرا تقلب کردید؟

هیچ علاقه‌ای به کپی‌برداری از اجرای دیگران ندارم، فکر هم نمی‌کنم که اجرایم شبیه به کسی باشد، این را به جرات می‌گویم چون همه کار من را دیدند و می‌توانند در این خصوص قضاوت کنند.

به طور معمول چه عکس‌العملی در مقابل انتقادهای بی‌پایه و اساس نشان می‌دهید؟

همه آدم‌ها برای خود چند ملاک اصلی و چند فیلتر مهم دارند، از این رو تمام انتقادهایی را که می‌شنوند از این فیلترها رد می‌کنند یا به آدم‌های اطراف که برایشان قابل اطمینان بوده و کارشان را قبول دارند رجوع می‌کنند، من این افراد را در اطرافم دارم، پس از این‌که انتقادی می‌شنوم ابتدا آن را با ملاک‌هایم سنجیده و از فیلتر رد کرده یا به آنها مراجعه می‌کنم. در کنار تمام این‌ها حرف دیگران را هم گوش می‌کنم، البته تا زمانی که تشخیص دهم که انتقادکننده از روی دلسوزی و واقعیت حرف می‌زند و در این زمینه بسیار باهوش هستم. شاید باورتان نشود، چند روز پیش ده دقیقه‌ای را پشت چراغ قرمز به انتقادهای یک گل‌فروش خیابان گوش کردم؛ مثلا می‌گفت چرا پاهایتان را آنقدر تکان می‌دهید! این مورد به من و شاید خیلی از بیننده‌ها استرس می‌دهد، در کل برخلاف خیلی از دوستان انتقادکننده چه کسی باشد اصلا برایم مهم نیست، مگر من می‌توانم بیننده و مخاطبم را انتخاب کنم، هر کسی می‌تواند تلویزیون را روشن کند و برنامه من را ببیند، از اینرو هر که حق انتخاب داشته و می‌تواند برنامه را ببیند حق انتقاد از آن مجری یا برنامه‌ساز را هم دارد.

کمیت یا اکثریت منتقدین برایتان اهمیت دارد یا کیفیت و نوع انتقاد؟

اکثریت برایم مهم است، چون احساس خطر می‌کنم.

حتی اگر اشتباه بگویند؟

حتی اگر اشتباه باشد، چون معتقدم مشتری اول و آخر ما بیننده و مخاطب است.

اما این شما هستید که باید در جایگاه یک مجری یک سری مسایل صحیح را القا کنید؟

برای اجرا چند روش را انتخاب می‌کنم، اگر موفق نشوم باید منتظر عواقبش باشم که در این صورت یا باید خود را اصلاح کنم یا به خاطر آن عقاید، اجرا را کنار بگذارم.

یا راه سوم که نظرات اشتباه را تغییر دهید؟

با حرف شما کاملا موافقم، اما یک مجری فقط می‌تواند تلنگر بزند نه این‌که فکر و ذهنیت مردم را تغییر دهد.

چه انتقادی به شما وارد است؟

برخی مواقع پرحرفی می‌کنم که البته این از خاصیت اجراست.

چه انتقادی از شما شده که به نظرتان کم‌ لطفی است؟

این‌که شبیه دیگران اجرا می‌کنم.

شبیه فرزاد حسنی اجرا نمی‌کنید؟

نه، اصلا قبول ندارم؛ فرزاد دوست من است، اما قبل از این‌که او بخواهد اجرا کند، من اجرا می‌کردم.

شاید این بینش از برنامه سال گذشته جزر و مد ایجاد شده باشد، زمانی که شما جایگزین فرزاد حسنی شدید، به هر حال او دوست شما بود و می‌خواستید هر طور شده او را بازگردانید، اما هنوز پس‌لرزه‌هایش باقی مانده…

ستاره اسکندری در سریال نرگس جایگزین پوپک گلدره شد، همه تا آخر کار پوپک گلدره را می‌دیدند… این قضیه هم به این شکل در آمده…

چون قرار بود شبیه‌اش باشد…

دقیقا از این رو اسکندری هر چه تلاش می‌کرد بازی خودش را ارایه بدهد نمی‌شد، جزر و مد هم چون از آغازش و به اسم فرزاد امضا شده بود، حالا همه از این دریچه به ماجرا نگاه می‌کنند، وقتی چند روز پیش این انتقاد از من شد، خیلی شوکه شدم، نمی‌دانم کدام حالت من شبیه اوست.

فرم نشستن، حرکات دست یا اشاره به دوربین، صحبت با عوامل پشتدوربین و…

یکسری از مدیوم‌ها در اجرا باید رعایت شود، شاید اجرای نشسته از من کم‌تر دیده باشید، اما به لحاظ شناختی که از این تخصص دارم، می‌دانم طرز صحیح نشستن در یک برنامه گفتگو به این شکل یعنی همان‌گونه که من یا فرزاد می‌نشینیم است. ولی این دلیل نمی‌شود که من از روی کسی تقلید می‌کنم؛ به نظر شما نوع ادبیات من شبیه فرزاد است؟

به طور کامل نه، اما در برخی موارد بسیار شبیه و نزدیک به هم است.

فرزاد استانداردهای اجرا را خیلی خوب می‌داند و خیلی خوب هم استفاده می‌کند، مثلا استفاده به موقع از یک واژه که البته ممکن است در انتخاب اشتباه هم کند… اما من خیلی موافق اجرایش نبوده و علاقه‌مند نیستم به مانند او اجرا کنم، حالا اگر می‌گفتید شبیه به حسین پاکدل اجرا می‌کنم، قبول می‌کردم چون به او و کارش علاقه‌مندم و این احتمال وجود داشت که برخی حرکات او در من اثر کرده باشد. هرچند دوست ندارم حتی شبیه او هم کار کنم.

در اجرا، بازی هم می‌کنید؟

اجرا خودش یک نوع بازی است و هیچکس نمی‌تواند این را نقض کند، اما یکسری بازیگر که وارد این حیطه شدند، اصطلاح مجری – بازیگر باب شد، اما به عقیده من اجرا خیلی سخت‌تر از بازیگری است، هر که نظری غیر از این دارد حاضرم ثابت کنم، چرا که اجرا زنده است و به فرد استرس می‌دهد

اجرا را تا کجا دنبال خواهید کرد؟

تا زمانی‌که برای مخاطب تازگی و جذابیت داشته باشم، حداقل مردم دلشان برایم تنگ شود و سراغم را بگیرند نه این‌که حتی حالشان از قیافه من به هم بخورد.

بهترین سوژه‌ای که برای گزارش انتخاب کردید؟

سوال خوبی است؛ گزارش از نقاره‌زن حرم امام رضا(ع)، که هشتاد و هشت سالش بود و نزدیک به شصت و دو سال نقاره‌زنی می‌کرد. نکته جالب این‌که برای رفتن به جایگاه نقاره‌زن‌ها در حرم، پله‌های زیادی را باید طی کرد که حتی ما جوان‌ها زمانی‌که برای تهیه گزارش رفتیم، نفس کم آورده بودیم، اما او به راحتی تمام پله‌ها را بالا می‌رفت در حالی که در خانه‌اش به سختی حرکت می‌کرد. این گزارش برایم خیلی دوست‌داشتنی و عزیز است.

زیباترین جمله‌ای که شنیدید؟

دو جمله از ویکتور هوگو که خیلی دوستشان دارم: (هنر گوش دادن را فرا بگیرید تا فرصت‌ها به آهستگی در گذرد.( )همان قدر که بال برای پرنده لازم است، امید برای انسان.)

شعار برنامه جزر و مد این بود که خصلت‌های بد را کنار بگذاریم؛ یعنی آدم یک خصلت بدش را برای یک ماه کنار گذاشته، ولی دوباره بعد از اتمام ماه رمضان همان رفتارهای بد گذشته را تکرار می‌کند…

خیلی بد است که ما فقط برای یک ماه رفتارمان را اصلاح کنیم، شعار من این است که در این ماه خوب بودن را با زور هم که شده تمرین کنیم تا کم‌کم برایمان عادت شود.

این شعار در خودتان مصداق عینی داشته است؟

بله، به طور مثال از رمضان سال گذشته بدبینی را کنار گذاشتم.

حــــرف‌هایی که مـــی‌زنید روی خود شما چقدر اثر می‌گذارد؟

بارها پیش آمده روایاتی که با ادبیات خودم نقل کرده‌ام بیش از آنکه به دیگران تلنگر بزند، روی خودم اثر گذاشته است. مثلا‌ مدتی پیش درگیر کاری بودم که اطرافیان به شدت مرا از انجام آن منع می‌کردند اما اصرار داشتم تا خودم آن را تجربه کنم… همزمان با این مسئله برنامه‌ای را اجرا می‌کردم که در خصوص استفاده از تجربه دیگران بود. من در آن برنامه با قاطعیت گفتم: انجام کاری که عاقبت نامطلوبش را دیگران نیز تجربه‌اش کرده اند، یک حماقت بزرگ است…، به قدری قانع کننده بحث کردم که حتی مهمان برنامه هم قبول کرد، پس از اتمام برنامه به اندازه‌‌ای متاثر شده بودم که شب تا صبح در خصوص آن کار فکر کردم…

درست است احسان علیخانی ژست می‌گیرد؟

اگر منظورتان در اجراست که هر مجری برای خود سبک به خصوصی دارد، ولی معتقدم هر برنامه یک کاراکتر اجرا می‌خواهد که با موضوع و محتوای کار همخوانی داشته باشد و از نظر شخصیتی، همان هستم که جلوی دوربین می‌بینید، مثل اقبال واحدی؛ او هم این‌گونه است، چون خدای نکرده اگر یک مجری پشت دوربین با رفتارش جلوی دوربین تفاوت داشته باشد، بسیار متاثرکننده خواهد بود و مردم هم به خوبی تشخیص می‌دهند.

غیر از اجرا در چه حیطه‌ای فعالیت می‌کنید؟

کارگردانی فیلم‌های کوتاه و ساخت تیزرهای تبلیغاتی؛ به طور مثال مجموعه ماه درآمد به مناسبت عیدفطر سال گذشته، مراسم قهرمان قهرمانان، جشن سالگرد شبکه سه و…

مطالعه برای یک مجری چقدر لازم است؟

صدر در صد، مگر می‌شود بدون مطالعه آنتن را حفظ کرد، یک مجری چقدر می‌تواند با کلمات بازی کند، بالاخره باید لابه‌لای حرف‌هایش مطلبی هم ارایه دهد که بیننده از آن استفاده کند، به نظر من روز مرگ یک مجری است اگر بدون مطالعه در برنامه‌ای حاضر شود، اگر آنتن برایش حرمت و نگاه بیننده ارزش نداشته باشد، حتی اگر در لباس پوشیدن دقت نکند.

این مطالعات در چه زمینه‌ایاست؟

خب اگر موضوع برنامه تخصصی باشد که به یک مجری متخصص نیاز است و اگر موضوع مطالعه مشخص، مثل آقای شجاعی‌مهر که سال‌هاست در برنامه‌ خانواده اجرا می‌کند، او دیگر یک متخصص امور خانواده است، اما برنامه‌‌ای که بیننده عام داشته با موضوعات متنوع اطلاعات مجری همان اقیانوس کم عمق است.

احسان علیخانی به طور مشخص برای جزر و مد در چه زمینه‌ای و چقدر مطالعه می‌کند؟

سال گذشته چهار کتاب و چهل مقاله در خصوص ازدواج خواندم، اما جزر و مد امسال نه مثل پارسال موضوع مشخصی در ارتباط با مهمان‌ها دارد و نه مانند یک برنامه روتین و عامیانه مجری می‌تواند پر حرفی کند، از طرفی لحظاتی هستند که دارای حرمت بوده و به طور معمول آدم‌ها در این لحظات بسیار تاثیر پذیرند، از جمله ساعت افطار. امسال از مهمان‌هایی در برنامه دعوت شد که به یقین شصت، هفتاد درصد از آنها حرف‌های زیادی برای گفتن داشتند مثل پزشک معلولی که از یک سالگی دو پایش را از دست داده بود. به طور مسلم او بیش از من در این ساعت استحقاق حرف زدن داشت، از این رو وظیفه اصلی من در جزر و مد پیوند دادن مهمان با بیننده است، یعنی باید موقعیتی فراهم می‌کردیم تا بیشتر آنها صحبت کنند. اصلا تا کی قرار است که مجری‌های ما یک تنه حرف بزنند، من و شما که هم نسل هستیم، چقدر برنامه دیدیم که مجری تنها متلکم بوده و اطلاعاتی را که یک ساعت پیش از کتاب گرفته یا عقایدش را به زور در مغز بیننده فرو می‌کند.

اجرا چقدر به خبرنگاری شباهت دارد؟

این دو مقوله خیلی به هم نزدیک است، خبرنگاری حرفه شریفی است که من خیلی دوستش دارم و اگر روزی از کارم محروم شدم، حتما این حرفه را دنبال خواهم کرد(با خنده و البته کنایه…) البته نه خبرنگاری که کار تکراری و روتین انجام دهد، بلکه عاشق خبر حوادث و جنجالی هستم، نمی‌دانم گزارش‌هایم در برنامه پسرهای ایرونی یادتان هست یا نه، اما سعی کردم هر گزارشی که تهیه می‌کنم متفاوت بوده و برای مخاطب جذابیت داشته باشد، به طور مثال از رفتن ایران به جام جهانی و بازی ایران- بحرین در تهران گزارشی کار کردم و به حواشی در این گزارش پرداختم که شاید کم‌تر کسی به آن توجه می‌کرد و همین عامل باعث شد با وجود این‌که ورزشی نبودم، امتیاز بالایی بگیرد.

برای گزارش یا تهیه خبر معمولا چه سوژه‌هایی را انتخاب می‌کنید؟

چون اصلا سیاسی نیستم و در این زمینه هیچ تخصصی ندارم، به طور حتم سوژه‌‌هایم سیاسی نخواهند بود، همین‌طور با موضوعات خانواده هم رابطه خوبی ندارم، از این رو دخالت نمی‌کنم، اما در مقابل به سوژه‌های اجتماعی بسیار علاقه‌مندم، هر چند معتقدم خانواده خیلی حساس‌تر و مهم‌تر از اجتماع است، چون قبل از این‌که فرد وارد جامعه شود در خانواده پرورش می‌یابد.

سخت‌ترین مصاحبه‌ای که در زمینه اجرا یا گزارش انجام دادید؟

چون اعتماد به نفس خوبی دارم، از هیچ‌کس واهمه نداشته و برای همین با هر که فکرش را کنید به راحتی گفتگو می‌کنم و اصلا مقام و پستش برایم مهم نیست؛ اما سخت‌ترین از نظر فضا، برنامه‌ای بود که در یک هلی‌کوپتر ضبط می‌کردیم.

در هر سه زمینه اجرا، بازیگری و کارگردانی تخصص دارید، به کدامیک بیشتر علاقه‌مندید؟

هر سه در موقعیت خود باید انجام پذیرد، یک دوره زمانی که مربوط می‌شود به سال‌ها پیش بازیگری می‌کردم به خصوص در زمینه تئاتر، بعد شروع کردم به تیزر وکلیپ ساختن و امروز هم اجرا، اما همیشه مراقب بودم اتفاقی نیفتد که به دیگری ضربه وارد شود. مدتی پیش پیشنهادات مختلف و خوبی برای بازی از طرف دوستانی که در زمینه کارگردانی قبولشان دارم به من شد، اما وقتی پیش خودم آنالیز کردم، به صلاحم نبود که به آن کارها جواب مثبت دهم، چون ممکن بود انرژیم جواب ندهد که هم اجرا کنم و هم بازیگری.

اجرا، کارگردانی را تحت‌الشعاع قرار نداده است؟

هنوز هم کار اول من کارگردانی و ساخت تیزر و فیلم‌های کوتاه است.

چی شد بعد از کار اول که اتفاقی هم بود، اجرا را دنبال کردید؟

من به عنوان کارگردان وارد شبکه یک شدم و همان‌طور که گفتید کاملا اتفاقی در یکی از کارهایم جلوی دوربین رفتم، گر چه اوایل اصلا به اجرا علاقه‌ای نداشتم، اما رضایت اطرافیان، مرا به شوق آورد.

الان این علاقه ایجاد شده؟
خیلی زیاد، اما نه به اندازه کارگردانی.

در دوران دانشگاه به خاطر احسان علیخانی بودن از لطف و حمایت اساتید هم بهره می‌بردید؟
دانشگاه ما اصلا این طوری نبود که ارفاق کند. (امیررضا خادم) می‌تواند این گفته مرا تصدیق کند، چون او هم یک دوره آنجا بود. حتی در برخی مواقع اساتید موضع هم می‌گرفتند.

 و صحبت خاصی ندارید؟
آرزوی سلا‌متی برای مسلمانان جهان…

< src="file:///C:/Documents%20and%20Settings/Dear_user/Desktop/Rango%202011%20DVDRipWww.MyBiseda.Com/%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D9%86%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C/%D8%B9%DA%A9%D8%B3%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D9%86%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D9%85%D8%AC%D8%B1%DB%8C%20%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%85%D8%A7%D9%87%20%D8%B9%D8%B3%D9%84%20+%20%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87_files/showbanneri.htm" type="text/java">